خسته ام از خودم از این روزگار
خسته ام از این مردم خرافه پرست که برای خرافاتشان هم خدا را بهانه می کنند.
خسته ام از این مردمی که به اسم اسلام خرافات را می پرستند.
خسته ام از این دین خاک گرفته که تنها نامی از آن مانده با خرواری از خرافات.
خسته ام از آدمهای دور و برم که هر لحظه و هر جا دم از دین می زنند اما تا نوبت به خودشان می رسد یادشان میرود اصلا دین و آیین چیست.
خسته ام از این دین خاک گرفته که زنان را مانند کالا می پندارد در دست شهوت پرست مردان که هر جا و هر کجا که دوست دارند از زن استفاده می کنند اما بعد ...
خسته ام از این افکار ١۴٠٠ سال پیش.
خسته ام از این افکار عصر حجری، چه را به اسم دین کامل به خورد ما میدهند.
امشب رفتم در خونه خدا، داد زدم، گله کردم که آخه این همون دین و آیینیه که تو می خوای، من بر این دین و آیین کافرم.
میبینی از آن همه قشنگی تو و دین تو تنها نامی باقی مانده، فریاد خدای من کجایی و چرا انقدر بر ما به دیده حقارت می نگری؟
خسته ام ...